-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)
-آخرين مراسم عبادي حج پيامبر اسلام را به طور مشروح بيان كنيد؟(0)
-آيا آدم ( ع ) و حوا را خداوند باهم آفريد ازدواج آنها چگونه بود؟(0)
-دين حضرت آدم ( ع ) و حوا ( ع ) چه بود؟(0)
-اينكه گفته مي شود ايمه قبل از حضرت آدم خلق شده اند درست است ؟(0)
-چرا از فرزندان حضرت آدم ( ع ) تنها از هابيل و قابيل در قرآن كريم نام برده شده است ؟(0)
-آيا اگر آدم و حوا از آن شجره ممنوعه نمي خوردند، همواره در بهشت مي ماندند؟
(0)
-چرا در قرآن كريم، خداوند به حضرت آدم و حوا مي گويد به درخت ممنوعه نزديك نشوند؟ آيا تعبير نزديك نشدن حكمتي دارد؟
(0)
-در برخي از احاديث آمده است كه حوا، حضرت آدم((عليه السلام)) را وسوسه كرد تا آدم و حوا به درخت ممنوعه نزديك شدند; در حالي كه در آيات قران آمده كه شيطان آن دو را وسوسه كرد; آيا اين دو مطلب با يكديگر منافات دارد؟
(0)
-درختي كه شيطان آدم را به خوردن آن واداشت، چه درختي بود؟
(0)
-چرا آدم و حوا از خوردن ميوه درخت مخصوص نهي شدند به عبارت ديگر علّت ممانعت چه بود؟
(0)

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:42000 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:35

ابو هاشم جبابي كيست؟
عبد السلام بن محمد بن عبد الوهاب، فرزند ابي علي جبايي كه در سال 277 ديده به جهان گشود و در سال 321 درگذشت.
خطيب بغدادي ميگويد: او شيخ معتزلة و نويسندة كتابهايي به روش اعتزال است، در پايان عمر در بغداد سكونت گزيد. (تاريخ بغداد11/55)
ابن خلكان مينويسد: او خود متكلميمعروف و پدرش از بزرگان معتزله بودند و مقالاتي در مذهب اعتزال دارند و كتابهاي كلاميبا آراي اين پدر و پسر مشحون است و عجيب اينكه او فرزندي داشت به نام ابو علي كه فاقد دانش بود. روزي پسر بر«صاحب بن عباد» وارد شد. صاحب به فكر اينكه او نيز از پدر سهمياز علم و دانش به ارث برده است، از جاي خود برخاست، او را كنار خود نشاند و به عنوان آزمون مطلبي را از او پرسيد. او در پاسخ گفت: «نميدانم نيمياز علم است» صاحب به رسم مطايبه گفت: فرزندم راست گفتي، ولي پدرت با نيمة ديگر پيشرفت كرد! (يعني با دانش). (ابن خلكان، وفيات الأعيان3/183)
قاضي عبد الجبار ميگويد: او از نظر علم و دانش به پايهاي رسيد كه هيچيك از سران علم كلام به آن نرسيدند. او براي اخذ دانش بسيار حريص و آزمند بود و گاهي پدر از فزوني پرسشهاي او متأذّي ميگشت. او تمام ساعات روز پدر را از سؤال و پرسش رها نميكرد، آنگاه كه پدر براي استراحت به خوابگاه خود ميرفت، زودتر در خوابگاه حاضر ميشد كه مبادا پدر قبل از او وارد شود و در را بر روي او ببندد. آنگاه قاضي ميگويد: كسي كه براي اندوختن علم و دانش تا اين پايه حريص باشد، از ترقي و تعالي او نبايد شگفت زده شد.
او در حالي كه متكلم برجستهاي بر مذهب اعتزال بود، ولي با والد خود در قسمتي از مسائل اختلاف نظر داشت. (قاضي عبد الجبار، طبقات المعتزلة/304)
از آراي معروف او قول به «احوال است كه هنوز در حالهاي از ابهام باقي است و چندان روشن نيست و ميگويند سه چيز جزء «مبهمات» است: احوال ابو هاشم، طفرة نظام و كسب اشعري.
ابن نديم ميگويد: ابو هاشم در سال314 وارد بغداد شد (از بصره به بغداد منتقل گشت) او نيز با هوش و زيرك و خوش فهم بود و در سخن گفتن دست توانايي داشت و آثاري از خود به شرح زير به يادگار گذارد: 1 ـ الجامع الكبير 2 ـ كتاب الأبواب الكبيرة 3 ـ كتاب الأبواب الصغيرة 4 ـ الجامع الصغير 5 ـ كتاب الأنسان 6 ـ كتاب العوض 7 ـ كتاب المسائل العسكريات 8 ـ النقض علي ارسطاطا ليس في الكون و الفساد 9 ـ كتاب الطبائع والنقض علي القائلين بها 10 ـ كتاب الاجتهاد. (الفهرست، فن اول از مقالة پنجم/222)
از سخن خطيب بغدادي استفاده ميشود كه مذهب او در اوايل قرن پنجم در بغداد رواج داشته است و پيروان او را «بهميشه» ميناميدهاند او ميگويد: بيشتر معتزلة عصر ما پيرو او هستند و صاحب بن عباد و زير آل بويه، معتزله را به سوي او سوق ميداد. (تاريخ بغداد11/113)
روز در گذشت او «ابوبكر بن دريد» نيز در گذشت و مردم وقتي هر دو جنازه را يك زمان در قبرستان مشاهده كردند گفتند: ادب و كلام مُرد و به ياد در گذشت همزمان محمد بن حسن شيباني و كسائي در ري زايد افتادند كه اولي فقيه بود، دومياديب و گفتند: فقه و ادب مرد.

: استاد محقق جعفر سبحاني
فرهنگ عقائد و مذاهب اسلامي ج 4

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.